تحمل افراد در برخورد با موقعیتهای دشوار زندگی، یکسان نیست و هر کدام واکنش متفاوتی را نسبت به دیگری از خود بروز می دهند. امروزه صاحب نظران و اندیشمندان علوم تربیتی و اجتماعی بر این باورند که آستانه تحمل افراد جامعه، متأسفانه رو به افول است و زودرنجی، پرخاشگری و ناراحتی های روانی شیوع بیشتری پیدا کرده است و شاهد بر این موضوع، روند رو به رشد آمار دعواهای خانوادگی، طلاق و جدایی، نزاع های خیابانی، ضرب و جرح و به طور کلی، آمار جرم و جنایت است که نگرانیهایی را از این بابت برای مسئولان و دست اندرکاران به وجود آورده است. با توجه به این واقعیت تلخ، در نوشتار حاضر، برآنیم که راهکارهای افزایش آستانه تحمل و به تعبیر دیگر، عوامل ارتقاء صبر و شکیبایی را از منظر آیات و روایات بررسی نماییم.
اهمیت صبر و تحمل
در باب اهمیت صبر در احادیث معصومین علیهم السلام بسیار سخن رفته است؛ از جمله اینکه:
- در مسیر نیل به خوشبختی ها، صبر بهترین مرکب است. رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: اَلصَّبْرُ خَیرُ مَرْكَبٍ مَا رَزَقَ اللَّهُ عَبْداً خَیراً لَهُ وَ لَا أَوْسَعَ مِنَ الصَّبْرِ؛1 صبر بهترین مرکب است که خداوند بهتر و فراخ تر از آن به بنده روزی نکرده است.
- نقش کلیدی در کسب پیروزی ها دارد. امام علی علیه السلام فرموده اند: مِفتَاحُ الظَّفَرِ لُزُومُ الصَّبرِ؛2کلید پیروزی ملازمت و همراهی با صبر است.
- گنجینه ای بهشتی است. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: اَلصَّبْرُ كَنْزٌ مِنْ كُنُوزِ الْجَنَّةِ؛3 صبر گنجی از گنجهای بهشت است.
- و موجب ظهور نور و صفا از وجود انسان می باشد. امام صادق علیه السلام بیان می دارند: اَلصَّبْرُ یظْهِرُ مَا فِی بَوَاطِنِ الْعِبَادِ مِنَ النُّورِ وَ الصَّفَاءِ؛4 صبر آنچه در باطن بندگان از نور و روشنی هست، ظاهر می سازد.
بسیاری از ناهنجاری های رفتاری در لحظات دشوار زندگی، ناشی از جهل و ناآگاهی نسبت به موضوع و نتیجه سوء تفاهمات به وجود آمده است. از این رو، یکی از عوامل تقویت صبر و تحمل، سعی و تلاش در راه شناخت موضوع پیش آمده و آگاهی از واقعه می باشد
عوامل صبر و تحمل
1. ایمان به خداوند
از مهم ترین عوامل افزایش آستانه تحمل و تقویت صبوری، ایمان به پروردگار هستی و حاکمیت او بر ذرات عالم است و اینکه او اول و آخر و ظاهر و باطن است و آنچه از پیش آمدهای تلخ و شیرین به بنده می رسد، بی واسطه یا با واسطه همه از او و به اقتضای حکمت او در راستای مصلحت بنده می باشد؛ چنان که در قرآن خطاب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمده است: (وَ اصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْینِنَا)؛5 و بر حکمی که پروردگارت مقرر داشته، شکیبا باش؛ چرا که تو زیر نظر مایی.
انسان با چنین باوری، همواره دست توانای خدا را پشت همه جریانهای زندگی می بیند و در برابر رخدادهای ناگوار نه تنها اختیار خود را از دست نمی دهد و میدان را ترک نمی گوید، بلکه غم را به شادی، تنهایی را به اتفاق و اجتماع یکدل، و شکست را به پیروزی تبدیل می نماید. به همین جهت است که امام علی علیه السلام شکیبایی را میوه ایمان می داند: اَلصَّبرُ ثَمَرَهُ الاِیمَانِ 6
2. آگاهی و شناخت نسبت به موضوع
بسیاری از ناهنجاری های رفتاری در لحظات دشوار زندگی، ناشی از جهل و ناآگاهی نسبت به موضوع و نتیجه سوء تفاهمات به وجود آمده است. از این رو، یکی از عوامل تقویت صبر و تحمل، سعی و تلاش در راه شناخت موضوع پیش آمده و آگاهی از واقعه می باشد.قرآن کریم در داستان موسی علیه السلام و خضر علیه السلام که هفت بار واژه صبر را در آن به کار برده، از زبان حضرت خضر علیه السلام علت بی صبری موسای کلیم علیه السلام در مسیر دریافت علم لدنی را عدم آگاهی او به موضوع ذکر نموده است: (قالَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطیعَ مَعِی صَبْراً * وَ كَیفَ تَصْبِرُ عَلى ما لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْراً)؛7 گفت: تو هرگز نمی توانی به همراه من شکیبایی کنی، و چگونه بر چیزی که علم و آگاهی ات بر آن احاطه ندارد، شکیبایی می کنی؟
اراده، نیرویی است درونی که آدمی را آگاهانه به اعمال هدفمند وامی دارد. انسانهای صاحب اراده، هرگز در برابر سختیها و ناملایمات تسلیم نمی شوند و چون کوهی استوار به نیروی عزم و اراده خویش، می کوشند راه حل مناسبی را برای مشکلات خود بیابند
3. استعانت از عبادت
از دیگر راهکارهای افزایش آستانه تحمل، استعانت از عبادت، خاصه نماز است. بدین جهت، مؤمنان همواره از عبادات در جهت تحمل مشکلات و استقامت در راه حق بهره جویی نموده و به محتوای این آیه، جامه عمل می پوشانند که فرمود: (وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعینَ)؛8 و از صبر و نماز کمک بگیرید و این کار جز برای خاشعان گران است. البته صبر در این آیه بر طبق احادیث، به روزه تفسیر شده 9 که خود نوعی ریاضت شرعیه برای افزایش شکیبایی و بردباری است؛ چنان که از امام صادق علیه السلام روایت شده: إِذَا نَزَلَتْ بِالرَّجُلِ النَّازِلَةُ أَوِ الشِّدَّةُ فَلْیصُمْ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یقُولُ (وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ)؛10 هنگامی که بلایی آسمانی یا سختی ای بر انسان نازل می شود، باید روزه بگیرد؛ زیرا که خدای عزیز و جلیل می فرماید: "و از صبر (روزه) و نماز کمک بجویید!"
و در روایت دیگری از آن حضرت وارد شده که هر گاه یکی از شما با غمی از غمهای دنیا رو به رو شد، وضو بگیرد و به مسجد رفته، دو رکعت نماز بخواند و در حال نماز دعا کند؛ آیا نشنیده ای که خداوند می فرماید: و از صبر و نماز کمک بگیرید!؛ مَا یمْنَعُ أَحَدَكُمْ إِذَا دَخَلَ عَلَیهِ غَمٌّ مِنْ غُمُومِ الدُّنْیا أَنْ یتَوَضَّأَ ثُمَّ یدْخُلَ الْمَسْجِدَ فَیرْكَعَ رَكْعَتَینِ یدْعُو اللَّهَ فِیهِمَا أَمَا سَمِعْتَ اللَّهَ یقُولُ وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ. 11
4. توکل بر پروردگار
توکل بر پروردگار و تکیه بر قدرت لایزال رحمانی در سختی ها و مشکلات، صبر و تحمل مؤمن را دو چندان می کند؛ چه اینکه مؤمن همواره خود را در کنف حمایت پروردگارش می بیند و با وجود چنین نیروی عظیمی از هیچ مشکلی هراس به دل راه نمی دهد. توکل، خصلت اهل بهشت است که قرآن کریم در وصفشان می فرماید: (الَّذینَ صَبَرُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ یتَوَكَّلُونَ)؛ 12 همان کسانی که صبوری نموده و بر پروردگارشان توکل می کنند.
در حدیثی، امیر مؤمنان، علی علیه السلام راه حل مشکلات را توکل معرفی نموده و فرمود: مَن تَوَكَّلَ عَلَى اللهِ ذَلَّت لَهُ الصِّعَابُ وَ تَسَهَّلَت عَلَیهِ الاَسبَابُ؛ 13 کسی که بر خداوند توکل نماید، دشواری ها برای او خوار می شود و سببها برایش آسان می گردد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله توکل را موجب قوت و قدرت انسان دانسته و بیان داشته اند: مَنْ أَحَبَّ أَنْ یكُونَ أَقْوَى النَّاسِ فَلْیتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ؛ 14 کسی که دوست دارد قوی ترین مردم باشد، باید که بر خداوند توکل نماید.
در این راستا، مؤمنان پیوسته در دعا و مناجات به معبود خویش توکل می کنند و از او درخواست یاری می نمایند؛ چنان که مجاهدان راه خدا در هنگام رویارویی با دشمن و مصائب مربوط به آن، دست به دعا برداشته، عرضه می دارند: «رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَینا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرینَ»؛ 15 پروردگارا! بر ما شکیبایی فرو ریز و گامهایمان را استوار دار و ما را بر این قوم کافر پیروز گردان!
علی علیه السلام راه حل مشکلات را توکل معرفی نموده و فرمود: مَن تَوَكَّلَ عَلَى اللهِ ذَلَّت لَهُ الصِّعَابُ وَ تَسَهَّلَت عَلَیهِ الاَسبَابُ؛13 کسی که بر خداوند توکل نماید، دشواری ها برای او خوار می شود و سببها برایش آسان می گردد
5. اراده و عزم
اراده، نیرویی است درونی که آدمی را آگاهانه به اعمال هدفمند وامی دارد. انسانهای صاحب اراده، هرگز در برابر سختیها و ناملایمات تسلیم نمی شوند و چون کوهی استوار به نیروی عزم و اراده خویش، می کوشند راه حل مناسبی را برای مشکلات خود بیابند. همچون انبیاء بزرگ الهی که رسول اکرم صلی الله علیه و آله مأمور به پیروی از آنها در این امر شد: (فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ)؛16 پس [ای پیامبر] صبر کن همچنان که پیامبران صاحب عزم صبر کردند.
حضرت لقمان علیه السلام هم به فرزندش سفارش می کند که: (وَ اصْبِرْ عَلى ما أَصابَكَ إِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ)؛31 و بر آسیبی که به تو رسد، صبر کن! بی تردید این [صبوری] از کارهای مهمی است که اراده قوی می خواهد. برخی از مفسران معتقدند که جمله مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ به معنی آن است که صبر و استقامت نیاز به عزم و اراده قاطع و محکم دارد و بدون آن انسان نمی تواند ناگواریها را تحمل نماید.17
نتیجه
دنیا همچون دریای طوفان زده و متلاطمی است که پیوسته امواج سهمگین مشکلات و سختی ها، زندگی انسان را تهدید می کند و تنها راه نیل به ساحل امنیت و سعادت، بهره مندی از کشتی نجات صبر و استقامت، در پرتو ایمان، معرفت، استعانت از نماز و روزه، توکل به پروردگار متعال، و اراده قوی و محکم است و این گونه، نوید و بشارت، تنها شامل حال صبرپیشگان می باشد: (وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَی ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ)؛18و مسلّما شما را [در زندگی دنیا] به چیزی از ترس و گرسنگی و زیان مالی و جانی و کاهش محصولات می آزماییم و صابران را نوید [به پیروزی] بده!
و پیروزی و به روزی واقعی، سعادت در سرای آخرت است که نصیب صبران و شکیبایان می گردد: (وَ الَّذینَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ... أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ)؛19 و کسانی که برای طلب رضای پروردگارشان صبوری کردند... پایان نیک سرای دیگر برای آنها است.
پی نوشت ها :
1) بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، مؤسسة الوفاء، بیروت، چ اول، 1404 ق، ج 79، ص139.
2) غرر الحکم و درر الکلم، محمد تمیمی آمدی، ص 283، ح 6330.
3) مستدرک الوسائل، محدث نوری، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چ اول، 1408 ق، ج 2، ص 425.
4) شرح مصباح الشریعة و مفتاح الحقیقة، عبد الرزاق گیلانی، نشر صدوق، تهران، چ سوم، 1366 ش، ص 185.
5) طور / 48.
6) غرر الحکم و درر الکلم، محمد تمیمی آمدی، ص 280، ح 6217.
7) کهف / 67 صلی الله علیه و آله68.
8) بقره / 45؛ نیز ر. ک: همان / 153.
9) الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، دار الکتب الاسلامیه، تهران، چ اول، 1353 ش، ج 4، ص63، ح 7.
10) من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، انتشارات جامعه مدرسین، قم، چ اول، 1413 ق، ج 2، ص76، ح 1777.
11) وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چ اول، 1409 ق، ج 8، ص 138، ح 10251.
12) عنکبوت / 59.
13) غرر الحکم و درر الکلم، محمد تمیمی آمدی، ص 197، ح 3888.
14) تحف العقول، حسن بن شعبه حرانی، انتشارات جامعه مدرسین، قم، چ اول، 1404 ق، ص 27.
15) بقره / 250.
16) احقاف / 35.
17) ر. ک: التبیان فی تفسیر القرآن، محمد بن حسن طوسی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، بی تا، ج 8، ص 280؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن طبرسی، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چ سوم، 1373 ش، ج 8، ص500.
واقعاً مرد می خواهد که بار سنگین مصائب و تألمات را بر دوش کشید و در مقابل حوادث و وساوس شیطانی استقامت و پایداری نمود؛ بلکه رنج و بلا را به جان و دل پذیرفت و از خداوند جز ازدیاد صبر و شکر و ایمان و بندگی چیزی نخواست، به داده اش شکر کرد و نداده اش را به اقتضا و مشیت الهی تلقی نمود ... .
امتحان الهی بر ایوب پیامبر علیه السلام امتحان سختی بود، امتحانی که مالش را از او گرفتند، صبر کرد؛ فرزندانش را از او گرفتند، صبر کرد؛ بیماری و بدبختی را بر او چیره و مستولی کردند، صبر کرد ...؛ همسرش زینا که از آن همه رنج و بلا و مصیبت به تنگ آمد و سخنان دلنشین شیطان هم مزید بر علت شد: «تا کی خدایت به رنج و زحمت می دارد و به دست درد و مصیبت باید مبتلا باشی؟ آن همه مال و ثروت چه شد؟ جگر گوشه های عزیزت به کجا رفتند؟ دوستان و آشنایانت کجا هستند؟ آن همه عزت و جوانی و جاه و جلالت کو؟ چرا از خدا نمی خواهی که بیش از این ترا رنج ندهد و ابرهای تیره مصایب و بلیات را از بالای سرت دور کند؟»
و ایوب باز صبر کرد ... «روزگار عزت و سلامت چند سال دوام داشت؟» و زینا جواب داد:«هشتاد سال» ایوب گفت:«اکنون چند سال است که در رنج و بلا به سر می بریم ؟» زینا جواب داد : «هفت سال»
ایوب گفت:«من از خدا شرم دارم پیش از آن که روزگار رنج و بلا با دوران نعمت و آسایش برابر شود رفع گرفتاری خود را از او بخواهم» ... و خداوند در برابر این صبر جمیل دو برابر مال و منالش را به او باز پس داد. هفت فرزندش را زنده کرد و فرزندان صالح دیگری نیز نصیبش ساخت و در خانه اش یک روز از صبح تا شام ملخ طلا بارید و هفتاد سال دیگر با عزت زندگی کرد(1)... .
از خودت بپرس اگر خدا تو را به امتحان سختی مبتلا کند، چقدر می توانی صبر کنی؟ ... امتحانی نه به سختی امتحان ایوب ... اما می توانی صبری همچون ایوب داشته باشی؟ ... .
داستان صبر بوذرجمهر را شنیدی؟ ... می گویند انوشیروان بوذرجمهر را زندانى کرد. پس از چند روز، انوشیروان شخصى را فرستاد تا از حالش جویا شود. فرستاده انوشیروان او را خوشحال دید، علتش را جویا شد، بوذرجمهر دلیلش را استفاده از معجون شش ماده اى دانست و گفت: این معجون، وی را سرحال کرده است و آن ها عبارتند از:
توکل بر خدا ... بى تابى مشکلى را حل نمى کند ... صبر به کمک انسان مى آید ... اگر صبر نکنم، چه کنم؟ ... مشکلاتى بیشتر از مشکل من وجود دارد ... ستون به ستون فرج است.
یادت باشد از مادر كه متولد شدی، جادهاى را که باید طى بكنى، از گهواره تا گور است. در این جاده آزمایش های گوناگونى وجود دارد و آزمایش ها هم متناسب استعداد قدرت تو تنظیم مىشود. یادت باشد خدا خارج از قدرت تو، درى از آزمایش را به سوى تو باز نمىكند .
تو چقدر از این معجون در مقابل سختی ها استفاده کردی؟ اصلا تا به حال به آن فکر کردی؟ ... تصور نکن كه صبر از اخلاق انبیا، اولیا و اهل ایمان است و ارتباطى با ملكوت و پروردگار ندارد؛ بلکه صبر یک رشته اخلاقى مورد محبت پروردگار و عنایت اوست. او از بندگان خواسته است كه با آراسته شدن به صبر، بخشى از خیر دنیا و آخرت خود را تأمین كنند، اما این تصورى نادرست است؛ چون خود خداوند هم اهل صبر است و درحقیقت صبر، اخلاق پروردگار است که به حضرت داود علیه السلام خطاب كرد: « تَخلَّقْ بِاَخْلاقى فَانّى انا الصبور؛ اى داود! به اخلاق من آراسته شو».(2)
حضرت نوح علیه السلام صد سال مردم را به خدا و عبادت دعوت كرد، اما مردم به حرف هاى او گوش ندادند. صد سال كه تمام شد، حضرت نوح علیه السلام عرض كرد: «خدایا ! تكلیف من چیست؟» خطاب رسید: «هسته هاى خرما را بكار. تا زمانى كه این هسته ها به محصول برسند، باز مردم را هدایت كن، تا محصول بدهد». نخل خرما قوى و ماندنى است. حضرت نوح علیه السلام هسته هاى خرما را كاشت و صبر کرد تا محصول داد. از آن استفاده كردند، باز محصول داد.
صد سال بعد، درختان از توان افتاده بودند و محصول چندانى نداشت. نوح علیه السلام دوباره از خدا کسب تکلیف کرد و گفت: «خدایا! اكنون تكلیف من چیست؟» خطاب رسید: «تحمل و صبر كن. باز هسته آن خرماها را بكار تا زمانى كه این نخل ها محصول مى دهند، مردم را هدایت كن».
صد سال به صد سال، مرتب هسته ها را می كاشت. هسته ها خرما می شدند و مردم هدایت نمی نشدند، تا وقتی که نهصد و پنجاه سال شد. خداوند در تمام این سال ها به نوح علیه السلام مىفرمود: «صبر و تحمل را پیشه راه خود كن. اگر در این مدت یك نفر با من آشتى كند، ارزش دارد. من براى عذاب كردن عجله اى ندارم. این ملت، نمى توانند از قدرت من فرار كنند و خود را پنهان كنند. ولى تو تحمل كن، شاید این انسان ها جریمه نشوند و بعد از نهصد و پنجاه سال، هدایت شوند».
یادت باشد که تلخی امتحان های الهی هر چقدر هم شدید باشد، اما به سلام آخر راهمان می ارزد ... «ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنین؛ بندگان من! به بهشت من خوش آمدید، سلام بر شما، امنیت برشما.
پس از این همه سال دوباره حضرت نوح علیه السلام از خدا کسب تکلیف کرد و گفت: «اكنون تكلیف من چیست؟»، خطاب رسید: «حالا زیر نظر ما كشتى بساز. از زمین و آسمان آب خواهد ریخت. بعد از این كه كشتى تمام شد، مردم را دعوت كن كه مؤمن شوند و بر كشتى سوار شوند تا نجات پیدا كنند. من هر مؤمنى را كه همراه تو در كشتى قرار بگیرد، نجات مىدهم؛ چون دیگر امیدى به توبه كردن آنان نیست». بعد از نهصد و پنجاه سال فرمود: «حالا وقت عذاب است».(3)
خداوند به خاطر صبری که دارد، به نوح علیه السلام دستور داد نهصد و پنجاه سال صبر کند. برای همین صبرش هم هست که به داوود علیه السلام دستور داد به اخلاق او متخلق بشود... از خود بپرس تو چقدر به این اخلاق خدا متخلق شدی؟ مگر نه اینکه مخلوق خدایی و هر دست سازی از سازنده اش اثر می پذیرد؟ ... تو چقدر از آفریدگارت و از این صفت زیبایش اثر گرفتی؟ تا به حال به این مسئله فکر کردی؟ ... فکر کن ... خدا مصیبتی بشما بدهد، چه می کنی؟ رنج و بلایی؟ سلب نعمت بیماری؟ غم از دست دادن فرزند؟ گرفتن مال و مکنت و ثروت؟ ... یا حتی گرفتن زیبایی ات؟ ... چه می کنی؟ صبر می کنی و شکر بگویی، بی آنکه خمی به ابرویت بیاوری و ناله و افغانی کنی؟ ...
یادت باشد از مادر كه متولد شدی، جادهاى را که باید طى بكنى، از گهواره تا گور است. در این جاده آزمایش های گوناگونى وجود دارد و آزمایش ها هم متناسب استعداد قدرت تو تنظیم مىشود. یادت باشد خدا خارج از قدرت تو، درى از آزمایش را به سوى تو باز نمىكند ... نکند مشمول این آیه باشی که « کَلاّ إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَاءِلُهَا وَ مِن وَرَاءِهِم بَرْزَخٌ إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ؛ ملائكه! به دهانش بزنید كه با من حرف نزند»(4) ... یادت باشد که تلخی امتحان های الهی هر چقدر هم شدید باشد، اما به سلام آخر راهمان می ارزد ... «ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنین؛ بندگان من! به بهشت من خوش آمدید، سلام بر شما، امنیت برشما»(5) ... .
********به وبلاگ من خوش آمدید*********
خدایا مرا ببخش / مرا فهمی ده تا فرامین وحکمت هایت را درک کنم/ و مرا فرصتی دیگر برای بهتر بودن ده تا دستهاو زبان تو شوم .
آمین یا رب العالمین